معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز
چکیده
مطالعات اخیر نشان داده است جدایههایی که پیش از این به عنوان Phytophthora cryptogea طبقهبندی میشدند به دو گونهی توصیف شدهی P. cryptogea sensu stricto و P. pseudocryptogea تعلق دارند. به منظور بررسی موقعیت فیلوژنتیکی تعدادی جدایه که پیش از این به عنوان P. cryptogea شناسایی شده بودند، چهار ناحیهی هستهای (فاصلهی ترانویسی شدهی داخلی (آیتیاِس)، بتاتوبولین، پروتئین شوک حرارتی 90 و الیسیتین) و دوناحیهی میتوکندریایی (زیر واحد یک سیتوکروم سی اکسیداز (coxI) و زیرواحد یک اِن-اِیدیاِچ دهیدروژناز (NADHI)) مورد بررسی قرار گرفت. جدایهها به مجموعهی دانشگاه شیراز و دانشگاه مرداک تعلق داشته، از پرتقال مکزیکی (Choisya ternata L.)، گوجهفرنگی (Solanum lycopersicum L.)، رزماری (Rosmarinus officinalis L.) و خاک در استرالیا، انگلستان، فرانسه و ایتالیا جداسازی شده بودند. در تمام جدایهها، چندشکلی با الگویی مشابه در توالیهای هستهای مشاهده شد در حالی که ژنهای میتوکندریایی فاقد چندشکلی بودند و هر جدایه حاوی تنها یک آلل از ژنهای coxI و NADHI بود. این الگوی توارث تکوالدی میتوکندریایی و دووالدی هستهای نشان داد که جدایههای مورد بررسی دورگهایی هستند که از تولیدمثل جنسی دو گونهی فیتوفتورا به وجود آمدهاند. به منظور تأیید ماهیت دورگ جدایهها و یافتن گونههای والدی، ژن تک نسخهای بتاتوبولین همسانهسازی و توالیسنجی شد و دو آلل از آن به دست آمد. هر دو آلل به تبار هشت فیتوفتورا تعلق داشته، خویشاوند P. cryptogea بودند؛ اما شباهت کاملی با هیچیک از گونههای توصیف شدهی فیتوفتورا نداشتند. واکاویهای فیلوژنتیکی نشان داد که والدین مادری و پدری این جدایهها گونههای ناشناختهای در تبار هشت فیتوفتورا هستند. مطالعات اخیر نشان داده است که دورگ شدن بین گونهای فرایندی طبیعی در تکامل گونههای فیتوفتورا است، اما در برخی دورگها یکی از والدین یا هردوی آنها گونههای ناشناخته هستند. در این مطالعه تمام جدایهها اسپورانژیومهای پایدار، انتهایی، بدون پستانک، بیضی، تخممرغی تا گلابیشکل در محیطکشتهای مایع تولید کردند که میانگین اندازهی آنها 5/4±2/29 × 2/7±7/48 میکرومتر و دامنهی آن در جدایهها از 8/16 × 9/33 تا 40 × 70 میکرومتر بود. سیستم آمیزشی دگرتال با اُاُگونیومهای کروی، آنتریدیومهای پیراماده و اُاُسپورهای ناپرساز تا نسبتاً پرساز با میانگین اندازهی 8/2±2/32 میکرومتر بود. با این حال برخی جدایهها عقیم بوده و هیچگونه اُاُسپور یا ساختار تولیدمثلی تولید نکردند. دمای کمینه، بهینه و بیشینهی رشد روی محیطکشت CMA به ترتیب 3، 25 و 35 درجهی سلسیوس اندازهگیری شد. الگوی رشد پرگنه روی محیطکشت CMA یکنواخت، و روی محیطکشتهای PDA ، CA، MEA و HSA یکنواخت، گلداوودی تا گلسرخی بود. در هیچیک از محیطکشتهای مورد بررسی کلامیدوسپور مشاهده نشد. در آزمون بیماریزایی پنج تا هفت روز پس از مایهزنی، تمام جدایهها قادر به ایجاد پوسیدگی صورتی در غدههای سیبزمینی بودند. مطالعات بیشتر برای توصیف رسمی این دورگ جدید و بررسی بیماریزایی و دامنهی میزبانی جدایهها در حال انجام است.