شناخت الگوی پراکنش علف های هرز این امکان را به ما می دهد که روش های نمونه برداری مناسب برای توزیع علف های هرز بکار ببریم. به منظور بررسی ماهیت توزیع علف های هرز مختلف در مزارع گندم، این بررسی طی سال های 1391-1390 در سه مزرعه یک هکتاری در استان کرمانشاه صورت گرفت. در این بررسی سه مزرعه در هرسین، ماهیدشت و ایستگاه تحقیقات کشاورزی مهرگان مورد ارزیابی قرار گرفت. در هر منطقه زمینی به مساحت یک هکتار انتخاب و زمین مورد نظر شبکه بندی شد. ابعاد هر شبکه 5 متر در 5 متر بود و کوادرات ها در محل تقاطع شبکه ها قرار گرفتند. گونه های علف هرز موجود در هر کوادرات به تفکیک گونه شمارش و شناسایی گردید. به منظور بررسی الگوی مکانی و توزیع علف های هرز در مزرعه و دستیابی به تخمین جمعیت علف های هرز درنقاط مختلف مزرعه، با استفاده از نرم افزار جی اس پلاس، نقشه الگوی پراکنش جمعیت علف های هرز درمزرعه رسم شد. توسط روش کریجینگ تراکم علف هرز در بین نقاط نمونه برداری (نقاطی که ازآن ها نمونه برداری انجام نشده) تخمین زده شد. وابستگی مکانی بین نمونه ها به صورت یک مدل ریاضی تحت عنوان واریوگرام توصیف شد. ضرایب معادله های برازش شده بر سمی واریوگرام نشان داد که علف های هرز علف هفت بند(polygonum aviculare)، تاج خروس (Amaranthus retrolexus)، تاج ریزی (Solanum nigrum)، سلمه تره(Chenopodium album)، ماشک مریوانی (Vicia assyriaca Boiss.) و گلرنگ وحشی (Carthamus oxycantha M. B.) از مدل خطی پیروی می کنند. این علف های هرز به دلیل مدل خطی وابستگی مکانی ضعیفی دارند. بیشترین دامنه تأثیر در بی تی راخ (Galium tricornutum Dandy.) با 1/201 متر و کمترین آن در شیرین بیان (Glycyrrhiza glabra L.) با 5/4 متر در منطقه هرسین مشاهده شد. پس از آن شانه ونوس قفقازی (Scandix pecten veneris) با71 متر دامنه تأثیر قرار دارد. دامنه های تأثیر در حقیقت الگوی پراکنش علف های هرز را نشان می دهند دامنه زیاد نمایانگر این است که بذور یا اندام های تولید مثل رویشی قادر به گسترش در مسافت های زیادی هستند. این پراکنش بوسیله تجهیزات شخم، ماشین های برداشت، کولتیواتور و غیره امکان پذیر است. گونه هایی مثل شیرین بیان و پیچک صحرایی (Convolvulus arvensis L.) دامنه تأثیر پایینی داشتند و از مدل کروی در مزارع مورد بررسی تبعیت کردند. این گونه ها بیشتر به صورت لکه ای در مزرعه دیده شدند. علف هرز شانه ونوس (Scandix iberica)که از دامنه تأثیر بالایی در مزارع برخوردار بود، از مدل نمایی و همبستگی مکانی متوسط تبعیت می کرد.