بیماری پژمردگی ورتیسلیومی سیبزمینی ناشی از Verticillium dahliae و Verticillium albo-atrumاز اهمیت ویژهای برخوردار بوده و یکی از روشهای کنترل آن، کنترل بیولوژیکی با استفاده از قارچهای آنتاگونیست است. در این تحقیق، ابتدا با توجه به نتایج پروژهی پایان یافته در شرایط گلخانه، سه جدایه از قارچ آنتاگونیست Talaromyces flavus (TF-Po-V-49، TF-Po-V-50 و TF-Po-V-52) که به صورت تیمار بذری دارای بیشترین تأثیر روی کاهش شاخص آلودگی بیماری پژمردگی ورتیسلیومی بودند، جهت تهیهی زادمایهی مورد استفاده در مزرعه انتخاب گردیدند. تیمارها از بذور متأثر از زادمایههای سه جدایهی آنتاگونیست به طور جداگانه، قارچکش کاربندازیم و بذور بدون زادمایه و قارچکش (شاهد) تشکیل شدند. تجزیه و تحلیل آماری دادهها به صورت تجزیهی مرکب نشان داد که کاهش معنیدار شدت بیماری در کلیهی تیمارها نسبت به شاهد وجود داشته ولی میان تیمارهای متأثر از جدایههای آنتاگونیست با تیمار کاربندازیم اختلاف آماری معنیداری از لحاظ شدت بیماری مشاهده نشده است. همچنین، نتایج نشان داد که درصد بیماری در کلیهی تیمارها نسبت به شاهد به صورت معنیداری کاهش یافته و به غیر از تیمار TF-Po-V-49، اختلاف آماری معنیداری میان سایر تیمارهای متأثر از جدایههای آنتاگونیست و کاربندازیم وجود نداشته است. گروهبندی تیمارها از لحاظ میانگین عملکرد نیز نشان داد که عملکرد در کلیهی تیمارها نسبت به شاهد به میزان 69/3 تا 27/26 درصد افزایش داشته و در این میان، تیمارهای متأثر از کاربندازیم و TF-Po-V-52 به ترتیب با 74/28 و 74/26 تن در هکتار در مقایسه با شاهد (76/22 تن در هکتار) بیشترین کارآیی را در افزایش عملکرد داشتهاند. بنابراین، با توجه به نتایج به دست آمده مبنی بر کارآیی زادمایهی TF-Po-V-52 در کاهش شدت و درصد بیماری به ترتیب به میزان 04/18 و 31/40 درصد و افزایش عملکرد به میزان 48/17 درصد، میتوان امکان بهرهوری از آن را به عنوان یک قارچکش و کود بیولوژیکی در مزارع سیبزمینی تحقق بخشید