زنجره خرماOmmatissus lybicus Bergevin یکی از مهمترین آفات کلیدی خرما در ایران و بسیاری از نقاط دیگر جهان است. تعیین ساختار ژنتیکی جمعیت یکی از راهکارهای موثر برای درک بهتر اکولوژی و رفتار حشرات و نهایتاً مدیریت و کنترل آن ها می باشد. تعداد 12 جمعیت از این حشره شامل 9 جمعیت جمع آوری شده از مناطق عمده کشت خرما در کشور به همراه 3 جمعیت از کشورهای پاکستان، عمان و مصر که جزء کشورهای مهم خرما خیز جهان هستند با استفاده از مارکرهای ژنی AFLP مورد ارزیابی قرار گرفت. در مجموع از تلفیق پنج جفت پرایمر تعداد 63 مارکر پلی مورف حاصل شد که به خوبی جمعیت ها را از هم تفکیک کرد . آنالیز مولکولی داده ها (AMOVA) با استفاده از Arlequin ver 3.5.1.3 انجام شد. نتایج حاصل نشان داد که 88/5 درصد از تفاوت ها درون جمعیت و 12/94 درصد از تفاوت ها بین جمعیت ها قرار دارد (Fst=0.94, P<0.001). ترسیم درخت فیلوژنی با Treecon ver3.5 جمعت ها را به کلاسترهای مشخصی تفکیک نمود به طوری که جمعیت های عمان، تزرج، فارس و قصر شیرین در یک کلاستر (UPGMA; Bootstrap value = 86) ، جیرفت و مصر به همراه پاکستان در میانه و بهبهان بوشهر، بم و ابوموسی به صورت شاخه های مجزا قرار گرفتند که در این میان جمعیت ابوموسی با شدت بیشتری از سایر جمعیت ها جدا گردید (UPGMA; Bootstrap value = 100). آزمون مانتل هیچ رابطه معنی داری بین فواصل جغرافیایی و ژنتیکی را نشان نداد(r=0.164, p=0.678) . در نهایت می توان نتیجه گیری کرد که جمعیت های این حشره تحت تاثیر اکولوژی و مدیریت باغ جدا از فواصل جغرافیایی درحال تمایز از همدیگر می باشند. عدم وجود رفتار مهاجرت و جابجایی جمعیت های این حشره باعث شده که دریفت ژنتیکی بین جمعیت ها حتی در فواصل جغرافیایی نزدیک حداقل باشد